تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
روزهای اول اسفند بود که اعلام کردند کرونا تو ایران شیوع پیدا کرده و دقیقا همون هفته من سرما خوردم گلودرد و تب و آبریزش بینی_مطمئن بودم سرماخوردگیه چون دو روز قبلش بیرون شهر بودیم و من لباس مناسب نپوشیده بودم و از سرما دندونام به هم می خورد. ولی خوب از طرفی چند روز قبل از اعلام شیوع، من تقریبا ۱۰۰ نفر آدم و دیده بودم و باهاشون حرف زده بودمو با همه شونم دست داده بودم. جالب اینکه دونفرشون اهل شهر قم بودند و یکنفر هم دانشجو بود که ماه قبلش از چین برگشته بود و من دلیل کافی جهت نگران بودن داشتم.
از سرکار که با سردرد و آبریزش بینی اومدم خونه، سریع به خانواده گفتم به من نزدیک نشید شاید کرونا گرفته باشم... امیررضا دوید طرفم و دستش و به صورتم کشید و بعد به صورت خودش و گفت اگر تو نباشی من زندگی رو نمیخوام...(فدای پسر احساساتی خودم بشم)
در جوابش گفتم بیخود .... بعد با خودم فکر کردم بچه ام باید خیلی قویتر بشه خیلییی
- ۹۹/۰۲/۲۲
- ۸۶ نمایش
:)))))))))
تنش به ناز طبیبان نیازمند مباد