در جستجوی معنا

من انسانم و هیچ چیز انسانی برایم بیگانه نیست.
style="position:fixed;left:0px;top:0px;z-index:200;">

در جستجوی معنا

من انسانم و هیچ چیز انسانی برایم بیگانه نیست.

۲ مطلب در آذر ۱۴۰۱ ثبت شده است

بت‌شکن

۰۶
آذر

همیشه باهاش حرف دارم حتی وقتی که بعد یک سال و نیم هم‌کلام میشیم. انگار من قلبم و او مغز. اون چه که من حس می‌کنم اون با تحلیل به زبون میاره و هر دو کاملا می‌فهمیم اون یکی چی می‌گه.

هر دو ناراحت بودیم و خشمگین از خودمون و ترسهامون.

من گفتم هر روز، روز امتحانه و هر روز باید انتخاب کنیم، باید تردید کنیم رو باورهامون و انتخاب کنیم که راه حق کدومه. و این که تغییر در باور سخته و تدریجی با رنج و زحمت بسیار.

دوستم گفت بیشتر عاشق خدا شده چون متوجه شده که بت و لزوم بت‌شکنی همیشه وجود داشته و وجود داره، گفت هر کس باید بت خودش و بشناسه و اون و نابود کنه تا به حق نزدیکتر بشه.

 

گفت شاید بت من حقوق ثابتم باشه و شاید عدم توکلم که روزی‌رسون خداست.

ای کاش امیدوار بودیم به روزهای بهتر

  • هستی ...

۱. امروز جمعه است و ما قرار نیست بریم خونه‌باغ. از این بابت احساس آسودگی دارم. وقتی تمام روزهای تعطیل از صبح زود باید بریم اونجا(باید خودخواسته) یه روز که خونه می‌مونی خیلی خوبه، مخصوصا که عذاب وجدان نرفتن هم نداشته باشی. از ساعت ۷ که بیدار شدم سعی در انجام کارهای عقب افتاده دارم مثل شستن لباسها، مرتب کردن خونه، مرتب کردن اتاق بچه‌ها و سروسامون دادن به کمدها، در کنارشم آشپزی و انتخاب فیلم برای دانلود.

۲. من از موقعی که راهنمایی می‌رفتم بطور جدی فوتبال و دنبال می‌کردم و از همون موقع به قول بچه‌های امروزی کراشم علی دایی بود و بیننده همیشگی برنامه نود بودم. یادمه موقع بازی ایران و استرالیا دبیرستانی بودم و شیفت بعدازظهر کلی التماس مدیر بسیار مذهبی مدرسه‌امون و کردم که اجازه بده موقع فوتبال کلاسها تعطیل بشه و ما بریم تو نمازخونه فوتبال ببینیم و ایشونم اجازه داد و تا چند وقت همه بچه‌ها از من‌ تشکر می‌کردند اون روز خیلی روز شاد و پرهیجانی برامون بود و تا چند وقت با یاداوریش شادی تو دلم می‌نشست.

وقتی ازدواج کردم همسر کاملا غیرفوتبالیم این حجم علاقه من به فوتبال براش غیرقابل درک بود وقتی ساعتها بیدار می‌موندم و نود تماشا می‌کردم با اینکه فرداش امتحان پایان ترم داشتم اونم با من همراه شد و با هم‌ نود می‌دیدیم یا موقع یورو سر اینکه کدوم تیم می‌بره با هم کل می‌نداختیم. امیر که به دنیا اومد برای هیچ‌کس عجیب نبود که از ۳ سالگی اسم کل بازکنان تیم ملی رو بلده و بعدها اطلاعات فوتبالیش در حدی شد که همه اخبار فوتبالی مربوط به ایران و جهان و از اون‌ می‌پرسیدیم. وقتی برنامه نود در اوج‌ محبوبیت تعطیل شد من دیگه دلم نخواست اخبار لیگ و دنبال کنم اما هنوز تیم ملی برام مهم بود فقط ناراحت بودم‌که مگه می‌شه جام جهانی بدون گزارشگری عادل فردوسی‌پور، از چندسال پیش که مشخص شد جام جهانی ۲۰۲۲ تو قطر برگزار می‌شه به امیر قول دادم برای دیدن یک بازی از نزدیک بریم قطر...این مدت اونقدر اتفاقات ناگوار افتاده که روز افتتاحیه جام جهانی اصلا یادم نبود و برای دیدن بازی اول ایران هم خواب بودم و وقتی نتیجه رو شنیدم بی‌احساس بودم، هیچ انتظاری از تیم ملی نداشتم هر کس تو دنیای خودش و با مشکلات خودش درگیره و حق داره در مورد نوع رفتاری که می‌خواهد انجام بده خودش تصمیم بگیره، و متعجبم از کسانی که سر تحریم یا حمایت تیم فوتبال با هم می‌جنگند. امروز تیم ملی خیلی قشنگ بازی کرد و تماشای حرص خوردن امیر وقتی توپ به تیرک می‌خورد من و به هیجان اورد و موقع گل جیغ شادی کشیدم اما وقتی فوتبال تموم شد شادی من هم تموم شد. چه بد که شادی لحظه ای و گذراست و غم ماندگار.

۳. مامان یک هفته است که رفته کربلا به اتفاق خاله‌ها و دایی بزرگه. موقع خداحافظی هر کس از مامان یه دعای اختصاصی خواست نوبت امیر کنکوری رسید گفت مامانی برای موهام دعا کن( وسواس ریزش مو پیدا کرده) خندیدم چون فکر می‌کردم دعای درخواستیش در مورد کنکور خواهد بود! موقع خداحافظی اخر مامان داداش‌ها رو به من سپرد و‌گفت مواظبشون باش مریض نشوند. (وای که دلم‌ می‌خواهد یکی مواظب من باشه و من همه چی و رها کنم.)

۴.فیلم (بی‌همه‌چیز) و دیدیم. فیلم قشنگی بود اخر فیلم به این فکر کردم کجاها به حاطر منفعت شخصی انتخابی کردم که من و به گریه انداخته اما منفعته مهم‌تر بوده برام.

۵. جام‌جهانی ۹۸ بعد بازی ایران و آمریکا کلی با بابا بالا و پایین پریدیم، رفتیم بیرون و شادی مردم و دیدیم، بعد از اونم همیشه موقع فوتبال‌های مهم می‌رفتیم پیش بابا تا با هم‌ فوتبال ببینیم. ای کاش بودی...

  • هستی ...