بتشکن
يكشنبه, ۶ آذر ۱۴۰۱، ۰۶:۳۹ ب.ظ
همیشه باهاش حرف دارم حتی وقتی که بعد یک سال و نیم همکلام میشیم. انگار من قلبم و او مغز. اون چه که من حس میکنم اون با تحلیل به زبون میاره و هر دو کاملا میفهمیم اون یکی چی میگه.
هر دو ناراحت بودیم و خشمگین از خودمون و ترسهامون.
من گفتم هر روز، روز امتحانه و هر روز باید انتخاب کنیم، باید تردید کنیم رو باورهامون و انتخاب کنیم که راه حق کدومه. و این که تغییر در باور سخته و تدریجی با رنج و زحمت بسیار.
دوستم گفت بیشتر عاشق خدا شده چون متوجه شده که بت و لزوم بتشکنی همیشه وجود داشته و وجود داره، گفت هر کس باید بت خودش و بشناسه و اون و نابود کنه تا به حق نزدیکتر بشه.
گفت شاید بت من حقوق ثابتم باشه و شاید عدم توکلم که روزیرسون خداست.
ای کاش امیدوار بودیم به روزهای بهتر
- ۰۱/۰۹/۰۶
- ۶۷ نمایش