سردرگمی
دوشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۱:۱۳ ق.ظ
فکر کنم کتاب آدمکش کور بود که یه جایی نوشته بود تنها وقتی حقیقت و می نویسی که مطمئن باشی کسی اون مطلب و نمی خونه چون اگر بدونی قراره کسی اون و بخونه شروع میکنی به توجیه کردن خودت تا از قضاوت دیگران در امان باشی. البته چیزی که یادمه این بود.
دلم نمی خواد اینجا خودم و سانسور کنم خدا کنه بتونم.
خیلی سردرگمم و فکر میکنم باید کاری بکنم اما نمی دونم راه درست چیه؟ زندگیم با زندگی کسی گره خورده که خیلی باهم متفاوتیم. ناراحتیش عذابم میده با تمام قلبم ناراحتیش و احساسش و حس میکنم اما کاری که لازمه رو انجام نمی ده و من فقط بهش نگاه میکنم..می دونم دلش تغییر میخواد اما اینکه حرکتی نمی کنه زجرآوره...و دیگران وااای که حرفهایشان فقط غمت و زیادتر میکنه و نیش و کنایه هاشون جز اینکه دلسردترت کنه اثری نداره...
خدایا کمکم کن که من با حرف هام تو دل کسی غم نذارم.
- ۹۹/۰۲/۲۹
- ۴۵ نمایش