در جستجوی معنا

من انسانم و هیچ چیز انسانی برایم بیگانه نیست.
style="position:fixed;left:0px;top:0px;z-index:200;">

در جستجوی معنا

من انسانم و هیچ چیز انسانی برایم بیگانه نیست.

از گوشه ای برون آ ای کوکب هدایت

پنجشنبه, ۳ مهر ۱۳۹۹، ۰۷:۱۵ ب.ظ

یکی از خویشاوندان نزدیک من به حجاب اعتقادی نداره و وقتی خونه مامان میاد جلوی برادرام روسری سر نمی کنه...فقط وقتی آقای همسر میاد خونه مامان به احترام اون یه چیزی می ندازه رو سرش...تا امسال از این بابت مشکلی نداشتیم.  و چون معمولا آقای همسر کم در دورهمی های خانوادگی حضور داره هیچ وقت در مورد بی حجابی این خویشاوند نزدیک بحثی پیش نیومده بود..

امروز آقای همسر از امیررضا پرسید: وقتی تو خونه مامانی هستی فلانی حجاب داره؟ و امیررضا گفت نه... آقای همسر گفتند پس وقتی ایشون میاد خونه مامانی تو بیا خونه خودمون...امیررضا مبهوت به من نگاه کرد و بعد گفت خوب به من چه اون روسری سرش کنه...منم هر چقدر می خواستم در این مورد چیزی نگم نتونستم و از امیررضا دفاع کردم.

حرف آقای همسر این بود که با نرفتن امیررضا به خونه مامان نهی از منکر میشه و شاید اون فرد متوجه اشتباهش بشه و اصلا معتقد بود که دستور دینی همینه که باید محل گناه را ترک کرد...البته قرار شد من از یک عالم دینی در این خصوص سوال کنم..

حرف من این بود که این خویشاوند نزدیک اعتقادی به رعایت حجاب نداره و به خاطر امیررضا هم امکان نداره حجابش و رعایت کنه پس نهی از منکر در این مورد واجب نیست و از طرفی این عمل امکان داره باعث کدورت بین خانواده بشه..

البته نگرانی اصلی همسرم اعتقادات دینی امیررضاست و من فکر میکنم امیررضا خودش باید انتخاب کنه... 

حالا از ظهر که این بحث درگرفته من کمی در مورد اعتقادات خودم فکر کردم متوجه شدم من کلا به اعتقادات کسی کاری ندارم خودم سعی میکنم درست عمل کنم و تلاشم اینه الگوی مناسبی برای بچه هام باشم اما واقعا هیچ وقت نهی از منکر نکردم خصوصا در مورد حجاب..فکر میکنم فرد باید آزاد باشه تو انتخاب راهی که میخواد بره...واقعا سردرگمم که در قبال امیررضا وظیفه من چیه؟ من از امیررضا حمایت کردم و آقای همسر ناراحت شدند..من‌گفتم دلم نمی خواد امیررضا منزوی بشه و ایشون بیشتر ناراحت شدند و در نهایت گفتند ازتون راضی نیستم...

با همین تک جمله آخرشون دلم آشوب شد..

  • هستی ...

نظرات (۱)

  • Javad Aligholizadeh
  • از نگاه من همه آزادنند که راه زندگیشون رو خودشون انتخاب کنن و حقیقتاً خودشون نیز تاوان انتخاب هاشون رو باید پرداخت کنن. توی دین ما روایت های بسیاری شده که مرد باید چشم بپوشه در وهله نخست - حجاب دیدن داشته باشه ...

    از سویی معتقدم اگر به من هی بگن مراقب باش که آتیش می سوزنه اا ولی خودم هیچ تعملی در مورد سوختن و درد نداشته باشم نمی فهمم چی میگن و قطعاً اگر با اصرار روبرو شوم باعث بروز دو رویی رفتاری خواهد شد ولی اگر بهم بگن که اگه به آتیش نزدیک بشی می سوزی و اگه بسوزی درد خواهی کشید اون موقع یاد می گیرم که اگه احیاناً اشتباهی دستی زدم و سوختم ، دردی که می کشم مجازات و تاوانی است که به تجارب دیگران بی توجه بودم ...

    من به شخصه جواب امیررضا رو می پسندم ...

    پاسخ:
    وقتی من نوجوان بودم انتخاب راه آسون تر از الان بود تقریبا همه دوروبریهام آدمهای مذهبی بودند و اعتقاداتشان شبیه هم بود...اما الان خیلی ها تغییر کردند و ظاهر خیلی ها مذهبی نیست و ریا هم زیادتر از قبل شده بنابراین انگار صراط مستقیم سختتر پیدا میشه و خود من هم بعضی وقتها شک‌میکنم که چقدر از آموزه هام واقعا دینی هست...سعی میکنم امیررضا با تحقیق به چیزی برسه ..
    وقتی پای بچه ها میاد وسط همه چی سختتر میشه؛دلت میخواد بهترین راه و نشون بدهی اما متوجه نمیشی واقعا تشخیص تو بهترین یا نه..

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی