خوشبینی
هر وقت از تو کوچه صدای ساز و دهل میاد مامان از پنجره بیرون و نگاه میکنه و اگه تو کوچه باشند سریع چادرش و سر میکشه و میره پایین به اون افرادی که دارند ساز میزنند یه پولی میده:)
چند روز پیش بعدازظهر که رفتم پیش مامان، بهم گفت صدای ساز و نشنیدی؟ گفتم نه...گفت دوتا پسر جوون داشتند ساز میزدند رفتم بهشون پول بدهم طفلکیها گفتند غذا دارید بهمون بدهید؟ و مامان ناراحت بود که اونروز برنج کمتر درست کرده و فقط یک بشقاب غذا بوده واسه اونا..
بعدش مامان گفت حتما پولی در نیاورده بودند و گرنه نهار میخریدند و ناراحت بود واسشون.
و من با خودم فکر میکردم آیا ماسک داشتند؟خدا کنه معتاد نبوده باشند؟
چطوری روشون شده طلب غذا کردند؟ کاش منم شنیده بودم و بهشون پول میدادم! شاید تبعه بودند و الان شرایط برای اونا سختتره! چه خوب که تو این اوضاع برای شادی مردم اقدام کردند! نکنه دزد بودند و برای ردزنی خونههای خالی اومدند! اگه کسی سر ظهر از من غذا بخواد من چه کنم آخه همیشه نهارمون بس و بوده!
خدا بیبی رو بیامرزه همیشه به مامان میگفت: عروس همیشه اندازه یکی دونفر بیشتر غذا بپز، شاید مهمون سرزده بیاد.
- ۹۹/۰۸/۲۸
- ۶۳ نمایش