تظاهر
یکی از همکارهام و اصلا دوست ندارم از نظر شخصیتی و اخلاقی خیلی با هم متفاوتیم. در محل کار من سعی میکنم سازگاری بالایی داشته باشم تا کمتر اذیت بشم. این همکار مذکور دوسال با من هم اتاق بود و همکار نزدیک محسوب میشدیم با اینکه رفتارهاش رنجم میداد اما تحمل میکردم و سعی میکردم تا جایی که به من مستقیم مربوط نمیشه کاری نداشته باشم... سال گذشته به قسمت دیگهای منتقل شد و خداروشکر کسی همکار من شد که از خیلی جهات قبولش دارم و سعی میکنم ازش یاد بگیرم.
همکار قبلی در محیط جدید به مشکلات زیادی برخورده و کلی حاشیه ایجاد کرده و متاسفانه من و دوست خودش میدونه و هر روز از من میخواد که باهم بریم بیرون تا حرف بزنه و دردو دل کنه و به صورت پیامکی نیز من و در جریان مشکلاتش و حواشی که باهاش درگیره قرار میده، در این مدت سعی کردم آرومش کنم اما فحاشی که نسبت به همکاران دیگه میکنه من و ناراحت میکنه اما با توجه به شناختی که از شخصیتش دارم چیزی بهش نگفتم (شایدم ترسیدمچون دشمن بسیار بدیه)
به هر حال امروز ازم خواسته بود باهاش برم پیادهروی( از اول که قرار و گذاشت دلم نمیخواست برم اول به دلیل اینکه بعدازظهرها خیلی خستهام و دلم میخواد به کارهای خونه برسم و دوم اینکه اون ماسک نمیزنه و به نظرم در رعایت پروتکلهای بهداشتی کوتاهی میکنه و آخرین دلیل اینکه از گوش دادن حرفهاش احساس بدی بهم دست میده اینکه چیزهایی که میگه رو قبول ندارم اما با عدم مخالفتم ضمنی حرفهاش تایید میشه ) خوب برام سخت بود اما بهش پیامک دادم و گفتم نمیام اونم طوری جواب داد که متوجه شدم ناراحت شده و از این بابت عذاب وجدان گرفتم ..
- ۹۹/۱۰/۲۵
- ۶۳ نمایش
کار خوبی کردی.کاش عذاب وجدان بعدش هم کم کم از بین بره (:
اینجوری به خودت و روانت احترام گذاشتی.
منم زیاد برام پیش اومده که تو شرایط مشابه شما بودم.
ولی خیلی وقتا نمیتونم تو رودربایستی بگم نه ):