میانهسال
مادربزرگم که بهش میگفتم بیبی خدا بیامرزدش ۸۷ ساله بود که فوت کرد.
معمولا وقتی میومد خونمون من کنارش مینشستم و به حرفهاش گوش میکردم یه بار داشت از یه خانمی واسم صحبت میکرد و خاطره میگفت(الان اصلا یادم نیست محتوای خاطره چی بود) یهو من پرسیدم بیبی خانمه همسن مامان بود؟ بیبی هم گفت نه عزیزجان مثل من میانهسال بود. اون موقع سن بیبی ۸۰ یا حتی بیشتر بود! :))
از اون به بعد این میانهسال شد تکه کلام من و هروقت هر کس( مامان یا خالههام)میگفت پیرشدم میگفتم ای بابا بیبی من تو ۸۰ سالگی میانهسال بود شما که نوجوون حساب میشید:))
امروز مامان داشت گلایه داداش وسطی رو پیش من میکرد و معمولا داداشهام هم از مامان یا بابا که ناراحت میشن به من میگن یادم افتاد یه مطلبی خونده بودم که وقتی بزرگترها از جوونترها پیش شما گلایه میکنند و کوچکترها هم شکایتشون از بزرگترها رو پیش شما میارن مطمئن باشید به میانسالی رسیدید..
اما من حرفهای بیبی عزیزم بیشتر قبول دارم پس خیلیییی مونده تا میانهسال بشم:))
- ۹۹/۱۱/۰۱
- ۸۰ نمایش