در جستجوی معنا

من انسانم و هیچ چیز انسانی برایم بیگانه نیست.
style="position:fixed;left:0px;top:0px;z-index:200;">

در جستجوی معنا

من انسانم و هیچ چیز انسانی برایم بیگانه نیست.

کاش می‌شد

دوشنبه, ۱۷ خرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۴۷ ب.ظ

یهو یه فکری اومد تو ذهنم و لبخند زدم داداش کوچیکه سریع پرسید به چی می‌خندی؟ نمی خواستم‌ بگم اما چنان‌ مشتاق نگاهم می‌کرد که دلم نیومد فکرم و بهش نگم.

با خودم فکر می‌کردم به ما که بابا رو لحظه دفن‌ نشون ندادند حالا چی میشه اشتباه شده باشه و یکی دیگه رو به جای بابا دفن کرده باشیم و بابا سالم و سرحال از بیمارستان مرخص شه و بیاد خونه و با عصبانیت بگه ۲۰ روزه من بیمارستانم هیچ کدومتون نیومدید یه خبر بگیرید و ما کلی بخندیم.

این و گفتم داداشم‌ گفت من چند شب پیش همین خواب و دیدم و بعد با تصور این اتفاق خندیدیم و بعد دوتاییمون اشک ریختیم و سعی کردیم اشکهامون و از هم پنهان کنیم.

  • هستی ...

نظرات (۱)

  • نرگس بیانستان
  • عزیزکم...

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی