دعای خیر!
هفته پیش باغ که بودیم برای همکارم هم کمی گیلاس چیدم و براش بردم اداره، بنده خدا گیلاسها رو که گرفت به من گفت خدا باباتون بیامرزه انشاءالله ثوابش برسه به روح پدرتون.. و چون هنوز نبودن بابا باورم نیست اشکم دراومد.
طفلکی همکارم با من شروع کرد به گریه کردن و عذرخواهی..بهش گفتم تو هیچ تقصیری نداری من وقتی کسی این حرف و میزنه رفتن بابا مثل پتک میخوره تو سرم .
همکارم یه بچه معلول داره و گفت کاملا درکتون میکنم اخه منم خیلی وقتها کسی پسرم و میبینه بهم میگه خدا شفا بده و دلم به درد میاد از این حرف..
با خودم فکر کردم چه حرفهایی که از سر خیرخواهی شاید زده باشم ولی چون تو موقعیت فرد نبودم بهش حس بد دادم.
- ۰۰/۰۳/۲۳
- ۵۸ نمایش
هستی :(