پیرمرد مهربون...
دوشنبه, ۲۲ شهریور ۱۴۰۰، ۰۹:۳۶ ب.ظ
جمعه که خونهباغ بودیم یهو امیدرضا به من گفت: مامان برام یک گاو میخری؟
من: خوب اگه گاو بخریم کجا میخواهی نگهش داری؟ تو خونهمون که جا نمیشه.
امیدرضا: خوب پس یک مزرعه هم بخریم.
من: خوب برای اینکه مزرعه بخریم کلی پول لازمه، اینطوری من خیلی باید سرکار بروم؛ تو ناراحت نمیشی؟
امیدرضا: نه. پس زیاد برو کار کن تا مزرعه بخریم.
- این هفته چون کارم زیاد بود از دورکاری استفاده نکردم، امیررضا پرسید مامان چرا هر روز میری سرکار؟ تا اومدم جواب بدهم امید گفت: اخه مامان باید پول جمع کنه تا مزرعه بخریم با یک گاو و یک گوسفند و یک خوک!!!
فکر کنم خوک و از شعر پیرمر مهربون مزرعه داره یادش اومده.
- ۰۰/۰۶/۲۲
- ۴۷ نمایش
ای جون دلم ♥️ خداحفظشون کنه
راست میگه بچه 😂 یه گاو بخر دیگه چی میشه