یک خوشگذرانی معمولی
دیشب بعد از دوسال رفتیم سینما و بعدشم به اتفاق رفتیم شام.
این یعنی من رسما از مواضع خودم خصوص کرونا پایین اومدم در اصل دیگه از رو رفتم هر چقدر صبر کردم دیدم این کرونای لعنتی تموم نمیشه و هر چقدر ما رعایت میکنیم بقیه رعایت نمیکنند پس شاید کرونا تا آخر عمرم بمونه لااقل اینقدر بچههام و از بیرون رفتن محروم نکنم.
خوب چندوقتی بود که امیر روزشمار اکران فیلم قهرمان و اعلام میکرد و بالاخره اکران شد، با اینکه آقای همسر از فیلمهای آقای فرهادی خوشش نمیاد اما به خاطر من و امیر قبول کرد همگی بریم سینما، نمیتونم بگمکه حظ کردم اخه در طول فیلم حواسم به ردیف جلو و پشتمون بود که ماسک نداشتند و صحبت میکردند. امیدم که فیلم متناسب سنش نبود و کلی حوصلهاش سر شده بود و به زور داشت تحمل میکرد تا فیلم تموم بشه و باهم بریم رستوران، با این وجود فیلم بسیار قشنگی بود مخصوصا بازی خوب امیر جدیدی من و مبهوت کرده بود.
بعد از اتمام فیلم داداش کوچیکه هم به ما ملحق شد و رفتیم رستوران؛ اول یه رستوران انتخاب کردیم که هم غذای فستفودی داشت و هم غذای سنتی اما متاسفانه اونقدر شلوغ بود که تا رفتیم داخل تصمیم گرفتیم برگردیم و همون رستوران همیشگی که بچهها بهش علاقه دارند بریم. اونجا هم شلوغ بود اما محیطش تهویه مناسبی داشت.
۴ تا پیتزا با یک قارچ سوخاری و ۴ تا نوشابه سفارش دادیم قیمتش شد حدود ۵۰۰ هزار تومان امید دید میز روبرو یک نوشیدنی خاص دارند و گفت منم نوشیدنی میخواهم واسش سفارش دادم قیمتش بود ۴۰ هزار تومان و دقیقا مزه شربت گلاب و زعفرون میداد فقط با ظاهری زیبا، با خودم فکر کردم یک غذای فست فودی این همه قیمتش تغییر کرده تو این دوسال و چقدر از خانوادهها دیگه حداقل تفریحی که میتوانستند داشته باشند و نخواهند داشت.
بچهها خوشحال بودند بابت شبی که داشتند و من به خاطر اونا خوشحال بودم.
- ۰۰/۰۸/۱۶
- ۴۲ نمایش