در جستجوی معنا

من انسانم و هیچ چیز انسانی برایم بیگانه نیست.
style="position:fixed;left:0px;top:0px;z-index:200;">

در جستجوی معنا

من انسانم و هیچ چیز انسانی برایم بیگانه نیست.

پسر گلم

پنجشنبه, ۲۰ آبان ۱۴۰۰، ۱۱:۵۹ ب.ظ

بابا همیشه امید و پسر گلم صدا می‌زد..

حالا چند وقته امید با خمیر بازی واسه خودش سبیل میذاره و میاد با صدایی که سعی می‌کنه شبیه صدای بابا باشه می‌گه پسر گلم.

من تقریبا هم‌سن امید بودم که پدربزرگ پدریم و از دست دادم و الان خاطرات مبهمی ازشون دارم..یادمه یه بار واسم النگو خریده بود یا اینکه پاشون و می‌مالید ولی جزییات چهره اصلا تو یادم نمونده. 

امید از موقع تولدش هر روز کلی از اوقاتش و با بابا و مامان گذرونده و دلم نمیاد خاطرات پررنگی که الان از بابا داره بعدها محو بشه. خدا کنه مهربونی‌ بابا یادش بمونه.

  • هستی ...

نظرات (۳)

آدما اگر از خودشون خاطرات خوشی به جا بذارن همیشه یادشون زنده ست. منم پدربزرگم رو ۷ سالگی از دست دادم. درواقع هیچ خاطره ی واضحی از رفتارای پدربزرگم یادم نیست جز اینکه ماهارو روی پاش مینشوند یا برامون توو راه سفر اسباب بازی خرید ، توو ذهن من خاطره ی خوش ازش موند برای همون از همون بچگی هرسال موقع سال پدربزرگم پولامو جمع میکردم خیرات میخریدم تنهایی. سالهاست مدام براش فاتحه خوندم خیرات دادم قرآن خوندم و هدیع کردم. تا الان که شدم اینقدری پدربزرگم از یادم نرفته.

شمام مطمئن باش پدرتون از یاد پسرتون نخواهد رفت. 

توصیه میکنم حرف های مجتبی شکوری توو برنامه کتاب باز رو درباره چیزهای مختلف و علی الخصوص همین از دست دادن گوش بدید خیلی ارومتون میکنه.

بازم خدا پدرتون رو بیامرزه خیلی سخته. خدا صبر بده بهتون.

پاسخ:
خدا پدربزرگتون و رحمت کنه.
دیشب بعد از خوندن پیامتون، یه قسمت از پادکست کتاب‌باز و تصادفی گوش کردم در مورد رنج بود و رنج‌هایی که چاره‌ای جز پذیرشش نداریم... معمولا مراحل سوگ در افراد یکسانه و مک وقتی حرفهای بقیه داغدیدگان و می‌شنوم متوجه میشم احساسات مشابهی باهاشون دارم و فکر می‌کنم یکی از دلایلی که باعث شده هنوز به پذیرش نرسم اینه که به خاطر کرونا عزاداری نداشتیم و من و خانواده‌ام سختترین روزهای زندگیمون و به تنهایی گذروندیم، درست نتونستیم از عزیزمون خداحافظی کنیم و نگذاشتند واسه آخرین بار ببینمشون ابن موضوع هر روز باهامه و زجرم می‌ده. 
  • دُردانه ‌‌
  • یه قاب عکس دونفره با پدربزرگشو بذار همیشه تو اتاقش جلوی چشمش باشه. این‌جوری خاطرات از یادش نمی‌ره هیچ وقت

    پاسخ:
    هنوز طاقت این که عکس‌های بابا رو ببینم‌ ندارم اما تصمیم این کار و داشتم البته بیشتر به فکر خودم بودم.
     احتمالا یکی از دلایلی که من خاطرات تصویری از پدربزرگم ندارم اینه که اون‌موقع فیلم و عکس کمتر بود ولی الان امید کلی فیلم و عکس از بابا داره.

    عزیزدلم 

    محاله یادش بره 

    شاید خاطره یادش نیاد اما حسش بافی میمونه 

    پاسخ:
    موافقم مگه میشه این همه مهربونی و عشقی که بابا به بچه‌های من داد از یادشون بره...هزار افسوس که زود محروم شدیم.
    ممنون عزیزم.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی