در جستجوی معنا

من انسانم و هیچ چیز انسانی برایم بیگانه نیست.
style="position:fixed;left:0px;top:0px;z-index:200;">

در جستجوی معنا

من انسانم و هیچ چیز انسانی برایم بیگانه نیست.

صد حیف که آن رفت

سه شنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۰۸:۲۷ ق.ظ

پارسال عیدفطر شد و من ابدا منتظرش نبودم، عید فطر شد و دلم شاد نشد، عید فطر شد و بابام برای همیشه از خونه رفت.

امروز عید فطره؛ روزی که برام یاداور آخرین صبحانه بابا، آخرین نگاهاش و همه اخرین‌های دیگه است..چندروزه رنگم پریده، چند روزه می‌دونم‌ عید فطر بشه دیگه بابا ندارم. و چقدر بد که روز عید برات تداعی‌کننده خاطرات وحشتناک باشه.

نمی‌تونم از صمیم قلب تبریک بگم، نمی‌تونم‌ بگم صدشکر که این آمد و حتی دلم‌ نخواست برم نماز عید. دلم صبحانه عیدفطر و نمی‌خواد. صبحانه‌ای که بابا نونش و نگرفته باشه و کنار سفره نباشه.

به رسم تمام تعطیلی‌ها راه افتادیم به سمت خونه‌باغ و تو مسیر گریه کردم، رفتم پیش بابا و گریه کردم و رسیدیم خونه‌باغ و گریه‌ام به هق‌هق تبدیل شد.

  • هستی ...

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی