در جستجوی معنا

من انسانم و هیچ چیز انسانی برایم بیگانه نیست.
style="position:fixed;left:0px;top:0px;z-index:200;">

در جستجوی معنا

من انسانم و هیچ چیز انسانی برایم بیگانه نیست.

آروم بگیر

دوشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۰۳:۴۱ ب.ظ

امروز صبح که بلند شدم تا برای رفتن به اداره اماده شم یهو یادم اومد که مامان‌ قراره با دوستانش بروند باغ، و امید تنها تو خونه می‌مونه بنابراین تصمیم‌ گرفتم مرخصی باشم و پیش امید بمونم. پس به رییس دفتر مدیر پیام دادم که نمیام و بعد رو تخت دراز کشیدم، پرده‌ها کنار بود و بیرون دیده می‌شد هوای خیلی مطبوعی تو خونه جریان داشت در لحظه بودم و لذت بردم از آرامش خونه، سکوت، هوای مطبوع، چشمهام و بستم و نیم‌ساعتی خوابیدم یه خواب راحت و بی‌دغدغه..از وقتی کارمند شدم هرشب که می‌خوابم به این فکر می‌کنم که فقط ۴ ساعت یا ۵ ساعت وقت برای خواب دارم و صبح که بیدار میشم با عجله اماده میشم که به سرویس برسم، ظهر با عجله میام خونه تا نهار بپزم و این روند هر روز تکرار می‌شه، اونقدرم به خودم سختگیرم که تا مجبور نباشم مرخصی نمی‌گیرم و امروز این  مرخصی غیراجباری و دلبخواه خیلی بهم چسبید.

فقط حیف که بابا خونه نبود تا بروم‌ پایین پیش مامان و بابا و باهم صبحانه بخوریم.

اردیبهشت بی‌تو برایم جهنم است

اردی جهنمی که همیشه پر از غم است

 

 

  • هستی ...

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی