در جستجوی معنا

من انسانم و هیچ چیز انسانی برایم بیگانه نیست.
style="position:fixed;left:0px;top:0px;z-index:200;">

در جستجوی معنا

من انسانم و هیچ چیز انسانی برایم بیگانه نیست.

به یاد او

پنجشنبه, ۲۲ دی ۱۴۰۱، ۰۸:۵۹ ب.ظ

از امروز تا روز پدر تصمیم گرفتم در مورد بابا بنویسم، از زندگیش بنویسم، از چیزهایی که شنیدم و همیشه مادربزرگم واسم تعریف می‌کرده در مورد بابا تا خاطراتی که تو ذهن خودم ثبت شده و باعث شده بابا عزیزترین مرد زندگیم باشه.

شاید برخی اتفاقات خوشایند یا مورد تایید برخی نباشه اما من دلم می‌خواد همه چی رو واقعی بنویسم تا بعدها امید بیشتر در مورد بابایی‌اش بدونه و یا مرور ایام باعث نشه غباری رو خاطراتی که از بابام دارم بشینه.

حتما خیلی وقت‌ها این پست‌ها با اشکهام همراه خواهد شد اما نوشتنش دلم و سبک می‌کنه و مرهمی می‌شه واسه دلتنگیهام.

ازتون خواهش می‌کنم اگر می‌خونید بدون قضاوت باشه و صلواتی هم نثار روح پدرم و همه پدرهای اسمانی کنید.

- پی نوشت: نمی‌خواستم پست‌ها رمزدار باشه، اما بعد از نوشتن اولین پست، متوجه شدم که بابا که فقط بابای من نبوده و شاید برادرام دوست نداشته باشند آشنایی این پست ها رو بخونه بنابراین رمزدارش کردم و به کسی رمز داده می‌شه که در فضای مجازی بشناسمش یا اینکه مطمئن باشم‌اون فرد من و خانواده ام و تو فضای حقیقی نمی‌شناسه.

  • هستی ...

نظرات (۱)

  • دُردانه ‌‌
  • نمیشه تمدید کنی و بعد از روز پدر هم بنویسی؟

    پاسخ:
    تمام خاطراتی که با بابا دارم و می‌نویسم. 
    این هفته نمی‌تونم بنویسم، فکر کردم امسال راحتتر بتونم‌ با روز پدر مواجه شم اما هر چی نزدیک‌تر میشیم حالم بدتر میشه و دیگه این دو روز تا میام بنویسم نمی‌تونم‌خودم و کنترل کنم. انشاءالله بعد از عید میلاد حضرت علی(ع) ادامه می‌دهم.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی