به یاد او
از امروز تا روز پدر تصمیم گرفتم در مورد بابا بنویسم، از زندگیش بنویسم، از چیزهایی که شنیدم و همیشه مادربزرگم واسم تعریف میکرده در مورد بابا تا خاطراتی که تو ذهن خودم ثبت شده و باعث شده بابا عزیزترین مرد زندگیم باشه.
شاید برخی اتفاقات خوشایند یا مورد تایید برخی نباشه اما من دلم میخواد همه چی رو واقعی بنویسم تا بعدها امید بیشتر در مورد باباییاش بدونه و یا مرور ایام باعث نشه غباری رو خاطراتی که از بابام دارم بشینه.
حتما خیلی وقتها این پستها با اشکهام همراه خواهد شد اما نوشتنش دلم و سبک میکنه و مرهمی میشه واسه دلتنگیهام.
ازتون خواهش میکنم اگر میخونید بدون قضاوت باشه و صلواتی هم نثار روح پدرم و همه پدرهای اسمانی کنید.
- پی نوشت: نمیخواستم پستها رمزدار باشه، اما بعد از نوشتن اولین پست، متوجه شدم که بابا که فقط بابای من نبوده و شاید برادرام دوست نداشته باشند آشنایی این پست ها رو بخونه بنابراین رمزدارش کردم و به کسی رمز داده میشه که در فضای مجازی بشناسمش یا اینکه مطمئن باشماون فرد من و خانواده ام و تو فضای حقیقی نمیشناسه.
- ۰۱/۱۰/۲۲
- ۴۲ نمایش
نمیشه تمدید کنی و بعد از روز پدر هم بنویسی؟