شیفت وسط
موقعی که کلاس اول و دوم دبستان بودم به دلیل جمعیت زیاد و مدرسه کم، ماسه شیفته بودیم. شیفت صبح از ساعت ۷ تا ۱۰/۳۰ شیفت وسط ۱۰/۳۰ تا ۱۳/۳۰ شیفت ظهر از ۱۳/۳۰ تا ۱۷. شیفت وسط چون ساعتش کمتر بود مراسم صف نداشت و من عاشق اون هفتههایی بودم که شیفت وسط بودم. وقتی شیفت وسط بودم صبح دیرتر بیدار میشدم و نهار با خانواده بودم، بعدازظهر مال خودم بود و شبم نگرانی نداشتم که درسام مونده چون صبح وقت داشتم بخونم. کلاس سوم که شدم یک مدرسه بزرگ تو محدوده ما ساخته شد و همه دانشاموزان دبستان نرگس به مدرسه جدید منتقل شدند، مدرسه نوساز بود با کلاسهای بزرگ و نورگیر و یک حیاط درندشت. میزهای چهارنفرمون به دونفره تغییر پیدا کرد، تختهسیاه کلاس خیلی بزرگ بود و همگی از مدرسه جدیدمون حظ میبردیم فقط من بودم که افسوس شیفتهای وسط و میخوردم. مدرسه جدید اونقدر بزرگ بود که دیگه دوشیفته هم نبودیم فقط شیفت صبح.
الان دلم هوای شیفت وسط و کرده، فکر میکردم تو زندگی هم یک شیفت وسط هست که با خیال راحت تو یک مسیر مشخص پیش میروی و از دستاوردهات لذت میبری...
شیفت صبح تموم شده من هر روز از اول وقت بلند شدم و تلاش کردم، الان تکلیف خیلی چیزها واسم مشخص شده، خانواده خوبی دارم، کار مشخصی دارم و خداروشکر از نظر مالی استقلال دارم شاید تو شیفت وسطم و فقط یادم شده باید لذتش و ببرم..
- ۰۱/۱۱/۳۰
- ۴۷ نمایش
هستی خانوم، یه مدته پست نمیذاری. نگران بشیم یا خوبی؟