در جستجوی معنا

من انسانم و هیچ چیز انسانی برایم بیگانه نیست.
style="position:fixed;left:0px;top:0px;z-index:200;">

در جستجوی معنا

من انسانم و هیچ چیز انسانی برایم بیگانه نیست.

قصه غم‌انگیز

دوشنبه, ۲۱ فروردين ۱۴۰۲، ۰۹:۲۸ ب.ظ

امروز تو مدرسه به امید حرف (ط) رو یاد دادند و انگار قصه طوطی بازرگان و معلمشون‌ تعریف کرده.

امید: مامان یک قصه خیلی ناراحت کننده بگم‌ برات؟

من: بگو عزیزم

امید: یک مردی بوده که فقط یک طوطی داشته که دوستشم داشته و خیلی هم فقیر بوده! بعد به طوطیش می‌گه سوغاتی چی می‌خواهی برات بیارم و طوطی...

بعد که بازرگان بر‌می‌گرده تا به طوطی می‌گه دوستاش مردن طوطی هم جیغ می‌زنه و می‌میره بازرگان میذارش تو باغچه که خاکش کنه طوطی پرواز می‌کنه و می‌ره! طفلک بازرگان خوب دیگه طوطی نداره، اینقدرم مهربون بوده!

من: عزیزم بازرگان ها فقیر نیستند اون طوطی هم تو قفس بوده دوست داشته آزاد بشه.

امید: خوب به بازرگان می‌گفته کار بدی کرده گولش زده، بازرگان طفلک خیلی ناراحت شده. دروغ گفتن کار خوبیه؟!

  • هستی ...

نظرات (۱)

عالی بود، کیف کردم از حرف آقا امید :))

خدا حفظش کنه.

پاسخ:
ممنونم.
برای من برداشت متفاوتش از داستان جالب بود.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی