در جستجوی معنا

من انسانم و هیچ چیز انسانی برایم بیگانه نیست.
style="position:fixed;left:0px;top:0px;z-index:200;">

در جستجوی معنا

من انسانم و هیچ چیز انسانی برایم بیگانه نیست.

دائما یکسان نباشد حال دوران...

شنبه, ۱۵ مهر ۱۴۰۲، ۰۷:۴۱ ق.ظ

تمام هفته پیش منتظر اعلام نتیجه کنکور بودم و تا می‌رسیدم خونه می‌دیدم امیر پکر و ناراحته ازش می‌پرسیدم نتایج اومد و اونم‌ می‌گفت نه( نگران بودم در همان ساعاتی که من تو محل کار، سایت و چک نکردم اومده باشه)

روز چهارشنبه اعلام شد که شنبه ۱۵ مهرماه نتیجه اعلام می‌شه، پنج شنبه شب خیلی خسته بودم و ساعت ۱۲ شب خوابیدم گویا حدود ساعت ۱ اعلام شده که تا دقایقی دیگر نتایج در سایت سامانه سنجش اعلام می‌شود امیر طفلک تا صبح بیدار بوده و بالاخره ساعت ۸ صبح نتیجه اعلام شده.

من پنج‌شنبه شب تا صبح خواب اعلام نتایج و می‌دیدم و تو خواب استرس زیادی داشتم به نحوی که یه بار از خواب پریدم و با خودم گفتم برم یه نگاه بکنم‌ ببینم نتیجه اومده یا نه، باز با خودم فکر کردم که بهتره با امیر سایت و نگاه کنم‌ و بذارم بچه بخوابه شاید نتیجه واسش ناراحت‌کننده باشه، در صورتی که همون لحظه امیر بیدار و با دوستاش منتظر اعلام نتایج بوده.

ساعت ۸ صبح، امیر هیجان‌زده صدام زد مامان و من به سرعت بلند شدم، امیر با هیجان و خوشحالی زیاد، بهت زده گفت فردوسی قبول شدم.

از خوشحالی بالا و پایین می‌پریدیم، همدیگه رو بغل کردیم و من بوسیدمش بارها، خداروشکر کردم بابت اینکه امیر بعد از چندماه داره بلند بلند می‌خنده و خوشحالی می‌کنه، خداروشکر کردم بابت اینکه پسرم کنار خانواده می‌مونه و لازم نیست غربت خوابگاه و تحمل کنه، خداروشکر کردم که با دوستاش در یک دانشگاه و یک دانشکده درس می‌خونند و خداروشکر کردم که پسرم تو همون محیطی قراره درس بخونه و تجربه‌های جدیدی کسب کنه و به دنیای جوانی وارد بشه که من تجربه‌اش کردم و برام دلنشین و مملو از خاطرات شیرین بوده.

- موقع صبحانه، امیر یه خاطره از بابا گفت که اه کشیدیم از نبودنش و چشمهای دوتاییمون تر شد، اگه بود حتما خیلی خیلی خوشحال می‌شد و با ما بالا و پایین می‌پرید بعدشم می‌گفت باید دکتری می‌خوندی پسرجان.

  • هستی ...

نظرات (۵)

به به مبارک باشه

شادی ها و خوشحالی هاتون مستدام

واقعا پروسه ی کنکور استرس آوره...

البته که خوابگاه غربتی نداره و به مرور اونقدر جایی دلنشین میشه که اصلا دلت نمیخواد تموم بشه و انفاقا تجربه کردگان خوابگاه میدونن چقدر خوابگاه دنیای شیرین خودش رو داره ولی منم برای ۱۸ سالگی و دوره لیسانس خوابگاه رو صلاح نمیدونم و به نظرم از مقاطع بعدی بهتره.

 

پاسخ:
ممنونم.
اندازه ای که امسال برای امیر من استرس کشیدم‌ موقع کنکور خودم استرس نداشتم. 
شهرهای دیگه رو هم انتخاب کرده بود البته بعد از مشهد، و می‌دونستم اگر شهر دیگه ای هم قبول بشه، تجربه خوب و مفیدی براش خواهد شد، به خاطر حس مادرانه خودم دلم می‌خواست هنوز کنار خودم باشه و از طرفی چون تمامی دوستانش فردوسی و انتخاب اول گذاشته بودند و امیدوار به قبولی اونجا بودند امیرم خیلی دوست داشت فردوسی قبول شه.
کاملا موافقم‌ که دوره ارشد انشاءالله بره تهران و خوابگاه
انشاءالله دانشگاه رفتن گل‌پسرتون
  • دُردانه ‌‌
  • تبریک می‌گم.

    پاسخ:
    ممنونم نسرین جان.
  • یاسی ترین
  • مبارک باشه 😍😍😍 به سلامتی 

    چقدر امسال نتایج رو دیر اعلام کردند

    پاسخ:
    ممنونم یاسی جان😘
    اره جون‌به‌سر شدیم، فقط خداروشکر به شادی ختم شد.

    سلام 

    مبارکه 🌸

    به دل خوش و سلامتی و میمنت 🌱🌸

    ایشالا در همه مراحل زندگی شون موفق و موید باشند 🙏

    صمیمانه بهتون تبریک میگم ❤

     

     

     

     

    +

    روحشون شاد 

    پاسخ:
    سلام واران جان، ممنونم.
    سلامت باشی عزیزم.
    خدا پدر و مادر گرامی شما رو هم رحمت کنه.

    خیلی تبریک میگم

    عالیه 

    زندگی خوابگاهی واقعا زندگی سختیه و هر دفعه میشنوم کسی موفق شده دانشگاه شهر خودش پذیرفته بشه از ته دل ذوق میکنم. ایشالا موفقیتهاشون ادامه دار باشه زیز سایه سلامتی شما

    پاسخ:
    ممنونم، سلامت باشید.
    من فقط به زندگی خوابگاهی تو تهران راضی بودم اونم واسه پیشرفت خودش اما بازم بسیار نگرانش می‌شدم مخصوصا با حوادث سال گذشته، اما ارزوی قلبیم قبولیش دانشگاه فردوسی بود که خداروشکر براورده شد. از خوشحالی خودشم خیلی خوشحالم.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی