در جستجوی معنا

من انسانم و هیچ چیز انسانی برایم بیگانه نیست.
style="position:fixed;left:0px;top:0px;z-index:200;">

در جستجوی معنا

من انسانم و هیچ چیز انسانی برایم بیگانه نیست.

چاره دلتنگی

شنبه, ۲۵ آذر ۱۴۰۲، ۰۵:۴۵ ب.ظ

اقای همسر گفت امید اصلا دلتنگی نکرده و تو این دو روز اصلا سراغت و نگرفته!

به امید گفتم دلت واسم تنگ نشد؟گفت: نه!

بهش گفتم خوشحالم که وقتی مسافرت بودم دلت تنگ نشده اما چرا دلت تنگ نشد؟ گفت آخه قلق داره بهت فکر نکردم تا دلم تنگ نشه! با تعجب نگاهش کردم گفت آخه وقتی دوری و نمی‌تونی بیای باید یه کار کنم دلم تنگ نشه.

 

  • هستی ...

نظرات (۱)

نمیدونم شمام مثل منی یا نه. ولی من از اون جمله ی بالا که به ادم‌میگن بیزارم. همسر منم اون اوایل من اگر جایی میرفتم و برمیگشتم و خب چون اوایل پسرمم به شدت بابایی بود و به راحتی پیش پدرش میموند و بعد برمیگشتم میگفت بچه اصلا دلتنگی نکرد که خب از این جمله اصلا خوشم نمیامد. درحالی که خود من وقتی پدرش جایی میره همش به همسرم میگم بچه دلتنگته. حتی اگر نباشه هم باز دوتا میذارم روش میگم همش بابا بابا میکرد:| که مهر و علاقشون بهم هی بیشتر بشه. خلاصه این جمله رو نه تنها بابای بچه که اصولا خانواده شوهر هم میگن و نمیدونم چرا:دی... من اصلا بچمو خونه ی مادرشوهر و سایر فامیل تنها نمیذارم‌ ولی شده مثلا توو ماشین بودم همسرم بچه رو برده بالا مامانش ببینه بیاره. بعد که مادرشوهرم مارو دیده برگشته گفته اصلا سراغتو نگرفت!... یه بارم من خونه نبودم و بچه رو گذاشتم پیش همسرم بعد همسرمم کاری براش پیش اومده بود با بچه رفته بود سمت خونه مامانش. منم انقدر نگران شدم چون راه طولانی بود خودمو با اسنپ رسوندم بهشون. بعد مادر همسرم مدام میگفت اصلا سراغتو نگرفت دلتنگی نکرد چرا اومدی و ... منم در جواب گفتم خب سراغمو نگیره و دلتنگم نشه. اون نمیفهمه بچه ست، ولی من که میفهمم و دلتنگش میشم. سراغمم نگیره مهم نیست، مهم اینه من مادرشم سراغشو میگیرم.  به همسرمم یه بار گفتم وقتی تو نیستی این بچه دلتنگتم نشه ولی من باز به تو میگم دلتنگته‌ اونوقت چرا تو هربار میگی؟ که دیگه نگفت:/

ولی کلا از این جمله بدم میاد. بابا اون بچع ست. یکی دوتا توپ و موبایل بده دستش  و  یه شهربازی ببره بچه همه چی رو از یاد میبره و دلتنگ اونی که نیست نمیشه، چه انتظاریه از بچه؟ من که مادرم دلتنگ میشم حالا چه مهمه اون بشه یا نشه‌ اون که نمیفهمه .

پاسخ:
خوشم میاد دقیقا حسم و گرفتی، اره منم ناراحت شدم مخصوصا که همسرم چندبار جلوی خانواده خودشم این و تکرار کرد(از سفر که برگشتم چون منزل اقوام همسر از قبل دعوت شده بودیم علیرغم میل خودم و بابت احترام به صاحبخانه در اوج خستگی و راه‌به راه اومدن دنبالم و رفتیم خونه قوم شوهر)
البته زیاد ناراحت نشدم فقط رفتم تو فکر که چطور این بچه دلش واسه من تنگ نشده( امید چندسالی از پسر شما بزرگتره دیگه) و جواب و که شنیدم خیلی خوشحال شدم که حل‌مساله کرده.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی