در جستجوی معنا

من انسانم و هیچ چیز انسانی برایم بیگانه نیست.
style="position:fixed;left:0px;top:0px;z-index:200;">

در جستجوی معنا

من انسانم و هیچ چیز انسانی برایم بیگانه نیست.

۱۲ مطلب با موضوع «امیررضا من» ثبت شده است

دفاع شخصی

۱۰
خرداد

امیررضا به امید دفاع شخصی یاد داده بود و نمایشی چندبار جلوی من اجرایش کرده بودند به این ترتیب که امیررضا دستش و به قصد سیلی نمایشی میاره، جلوی صورت امید و امید دست خودش و محافظ صورتش میکنه و بعد با زانو میزنه تو شکم حریف که اینجا امیررضاست(بازی های مورد علاقه پسرانه!!)

موقع صرف چای خواستن برای آقای همسر هم اجرا کنند با این تفاوت که وقتی برای من اجرا میکردند امیررضا رو مبل نشسته بود و موقع اجرا برای پدرشان روی زمین‌نشسته بود در نتیجه زانو امیدرضا به جای اینکه بخوره به شکم امیررضا محکم خورد تو دهنش.... طفلک امیررضا از درد فقط صورتش و گرفت... امیدم ماتش برده بود که چی شد اینبار، و بدون هیچ حرفی رفت سراغ بازی رایانه ایش

منم نمی تونستم جلوی خنده ام و بگیرم....امیررضا هم دردش آروم تر شد می خندید... خود کرده را تدبیر نیست...

  • هستی ...

روزهای اول اسفند بود که اعلام کردند کرونا تو ایران شیوع پیدا کرده و دقیقا همون هفته من سرما خوردم گلودرد و تب و آبریزش بینی_مطمئن بودم سرماخوردگیه چون دو روز قبلش بیرون شهر بودیم و من لباس مناسب نپوشیده بودم و از سرما دندونام به هم می خورد. ولی خوب از طرفی چند روز قبل از اعلام شیوع، من تقریبا ۱۰۰ نفر آدم و دیده بودم و باهاشون حرف زده بودم‌و با همه شونم دست داده بودم. جالب اینکه دونفرشون اهل شهر قم بودند و یکنفر هم دانشجو بود که ماه قبلش از چین برگشته بود و من دلیل کافی جهت نگران بودن داشتم.

از سرکار که با سردرد و آبریزش بینی اومدم خونه، سریع به خانواده گفتم به من نزدیک نشید شاید کرونا گرفته باشم...  امیررضا  دوید طرفم و دستش و به صورتم کشید و بعد به صورت خودش و گفت اگر تو نباشی من زندگی رو نمیخوام...(فدای پسر احساساتی خودم بشم)

در جوابش گفتم بیخود ....  بعد با خودم فکر کردم بچه ام باید خیلی قویتر بشه خیلییی

  • هستی ...